شعر و ترانه
شعر ” بهاریه ” – رضا اکرمی
بهاریه سردی ایٓام رفت، فصل بهاران رسید قامت گل سبز شد، مژده به یاران رسید کز طرف باغ ها، بانگ هَزاران رسید گرچه به فصل شتا، دل به لبش جان رسید تلخی ایام شد، کفر به ایمان رسید آنهمه رخوت چه بود ،زآن همه نخوت چه سود هر چه که ادامه مطلب…