ترانه ” درد بی صدا ” – سمیرا نیکخواه
درد بی صدا
تموم حال این روزام
پراز درد بی صدا بود
نفهمیدم که توو دنیام
دستا تو از من جدا بود
توو قلبت حتی یه نقطه
واسه من جایی نمونده
ازم خواستی برم جایی
خاک کنم دل وا مونده
بدنبال ردی از تو
تا اون سر دنیا رفتم
هر کسی چیزی میگفت
اما من بی هوا رفتم
هر صدایی که می شنیدم خیال کردم صدای توست
نمیدونم چرا دنیام باز توو حال و هوای توست
آوار شده روی سرم این دنیا و این زندگی
این ماجرای عشق تو شد دلیل افسردگی
با تموم مردم شهر
یه جوری غریبه هستم
من با این حالی که دارم
نمیخوام بگیری دستم
من که از دست تو می رم
خودت اینو خواسته بودی
حوصله هیچ کی ندارم
تو واسم هیچی نبودی
0 دیدگاه