ترانه « مرد عاشق » – اسمعیل جاوید
مرد عاشق
دوباره منو و قدم زدن تو کوچه های شهر
خیلی وقته که چشم به راه دلم
نشد همدمم به جز بغض دل و تنهایی هام
یاد گرفتم که چطور با درد نبودت کنار بیام
کل زمستونو منتظر نشستم، که یه روز بیاد بهارم
اومد اما خیلی زود رفت، نشد آخر بمونه کنارم
میگن سنگ خوب زیاده ، ولی الماس نمیشه
هر کیم بیاد کنارم، کسی عشق من نمیشه
میدونی خالی دستام، من همه چی نداشتم
ولی هر چی ام که داشتم،پای اون چشات گذاشتم
فرق من و تو همین بود، من بودنت رو همه چی دونستم
اما تو قانع نبودی، ساده دل کندی و من نتونستم
پای مرگ من نشستی، دل عاشق من رو چجوری ساده شکستی
تو پرنده مسافر، که تعلقی نداری
ولی من اسیر خاکم، جای من نمیشه باشی
دفتر شعر اسمعیل جاوید
اینجا کلیک کنید

0 دیدگاه