شعر ” ماهی رود ” – محمد رضا احمدی
ماهی رود
رفیقم ، دوستم ، یارم ، نگارم
عزیزم ، نازنینم ، گلعذارم
تو ماهی و من اما ماهی رود
تو در اوجی و من در جویبارم
چو عکس تو فتد بر خط ساحل
زمینای رخت بردی قرارم
گهی قرص قمر گه هاله نور
تو را من همچنان در انتظارم
سر راهت نشینم تا بیایی
کما کان در نشستن استوارم
به شعرم گر تورا من می سرایم
توهستی باعث هر افتخارم
نباشم شاعری نیکو کلامی
نه مانند رهی و شهریارم
منم محسن که از عطر وجودت
دهی طبع روان در اختیارم
0 دیدگاه