ترانه « سوز عاشقی » – رضا اکرمی
سوز عاشقی
دیدی داغ عشقت توو دل عاشق من موند
رفتی بیخبر رفتن تو قلبمو رنجوند
دیدی آخرش قسمت من چی شد از عشقت
سوز عشق تو اومد و جون منُ سوزوند
وقتی که از عشقت توو دلم جوونه سر زد
آتیش نگات ریشه ی امیدمُ خشکوند
عاشقت شدم، دیوونه تم، نگات منو اینجا کشوند
اما آتیش تووی چشات سر زد و قلبمُ سوزوند
قلبم که به اون چشم سیاهت خودشُ باخت
تووی اون سیاهی گم شد و حیرون اون موند
ای کاش دل تو مثل من عاشق نشه هیچ وقت
مثل عشقی که من رو به دنیای جنون روند
گفتم به دلم صبر کن اون هم عاشقم شه
اما اون چشات دست منِ عاشقُ همُ خوند
عاشقت شدم، دیوونه تم، نگات منو اینجا کشوند
اما آتیش تووی چشات سر زد و قلبمُ سوزوند
ـــــــــــــــــــــــ
بیچاره دل من ندونست این یه قماره
توویِ این قمار هیچ کسی هم شانس نمیاره
این قماریه که هیچ کسی اون رو نبرده
این زمونه که با هیچ کسیی دوستی نداره
من همیشه دنبال تو مثل سایه بودم
دنیا ولی هیچ عاشــــــــقُ راحت نمیذاره
این که عاشقم، دیوونه تم چه فایده داره
وقتی آتیش خشم توو روی من میباره
توو دنیا هر آدمی به دنبال یه عشقه
اما کمه عشقی که یه عمر دووم بیاره
عشق من تویی که هیچ وقت از یادم نمیری
حتی اگه از آســــــــــــــمونم آتیش بباره
صد بار اگه من بمیرم و زنده بشم باز
عاشق تو میشم اگرَم دنــــــــــــــــــیا نذاره
این که عاشقم، دیوونه تم چه فایده داره
وقتی آتیش خشم توو روی من میباره
رضا اکرمی

0 دیدگاه