شعر ” در وصف یار ” – محمدرضا احمدی
در وصف یار
بسکه از چهرۀ زیبای تو گفتم لب من
بوی گلهای بهاری و معطر دارد
برزبانم شده است سبز بسی غنچۀ گل
در فضای دهنم بوی صنوبر دارد
چهرل ناز تورا نقش نمودم چو پری
چشم تو در دل من نقش منور دارد
قدو بالای تورا سرو ببینم همه جا
دل من نقش تو سنجیده و باور دارد
گل شده شاد که چون باتو شده همتایی
اینهمه لطف و صفا باتو برابر دارد
تو لطیفی و کشم نقش تورا برگ گلی
برگ گل لطف و ظرافت زتو کمتر دارد
مستم از بوی توو روی قشنگت ای یار
دستم از دست تو صد باده و ساغر دارد
می نشینم به رهت تا بنویسم زتوباز
شعر من از لب تو قند مکرر دارد
شعر من معتبراز قامت زیبای توشد
اعتباری که زاوصاف تو دلبر دارد
دفتر شعر محمدرضا احمدی
اینجا کلیک کنید
0 دیدگاه