ترانه « خوشه پروین » – محمد رضا احمدی
خوشه پروین
میرسم ای دوست بدیدار تو
تا که ببوسم لب تبدار تو
نازتورا میخرم اما به صبر
بادل و جان بوده خریدار تو
مهرتو شد دین من ناز تو آیین من
عشق تو در آسمان خوشه پروین من
آن رد پایت که بود بر زمین
برسر آن من بگذارم جبین
سرمه کنم خاک کف پای تو
بر رخ زیبای تو صد آفرین
مهر تو شد دین من ناز تو آیین من
عشق تو در آسمان خوشه پروین من
تا که رسیدم به سر کوی تو
هوش برفت از سرم از بوی تو
می نزده مست و خراب توام
مست رخ و آن خم ابروی تو
مهرتو شد دین من ناز تو آیین من
عشق تو در آسمان خوشه پروین من
مالک جانم شده ای مه لقا
بر سر پیمان تو این سر فدا
خال لبت برده زمن دین و دل
تا به ابد از تو نباشم جدا
مهرتو شد دین من ناز تو آیین من
عشق تو در آسمان خوشه پروین من
احمدی مرداد ۹۹

1 دیدگاه
علیرضا خوشرو · 2021/09/07 در
سلام
درود بر شما
بسیار زیبا
ماشاالله
🌹🌹