دفتر شعر زهرا ضربی پور
هرگونه بهره برداری از مطالب و اشعار بدون هماهنگی با صاحب اثر ، پیگرد قانونی دارد
چٕشمِ دل
خمارِ چشم تو ،
یارا،
پریشان کرده احوالم.
فضای سینه، مهتابی است،
به هم پیچیده افکارم.
برای دیدنت گاهی
لباسِ عافیت پوشم
چو رخسارت من بینم،
کمی آرام میگیرد
دل ِ ریشم،دلِ زارم…
شرابِ خاطراتت را
چو نوشیدم ،شباهنگام
چراغِ روشن است.
یادت
برای چَشم ها ی من…
جهانم را باران شد
سحاب رحمتِ عشقت
تو را پنهان کردم من
ز عاکفانِ بارگاهت..
تو را با دیده ی بینا ،
ندیدم من، دلارامم،
تو را با چشمِ دل
دیدم
میازارم ،میازارم
من از دنیا چی میخاستم
تو با چشمات نگاهم کن
نگاهم رو به خاموشی است
نشونم بده دنیارو
سرانجامم فراموشی است
صدای قلبمو بشنو
بگیر دستای سردم رو
من از دنیا چی میخواستم!؟
بجز از عشق سهمم رو!!
برایت قصه ها گفتم
برایت غصه ها گفتم
تو حرفامو نفهمیدی
صدات کردم تو نشنیدی
زدی خنجر ب قلب من
مگه عشق میدونه جنگهجنگه
میرم این بار، بدون اما
فقط قلب تو از سنگه
هر بار گفتم نفهمیدی
بیا این بار کنارم باش
من از تنهایی یخ کردم
زمستون رو تو یارم باش
حالا که ساکت و سردی
تو این بازار نامردی
برای قلب و روح من
فقط دردی،فقط دردی
شبا با گریه و زاری
ب فکر بودنِ با تو
روزا از دل میپرسم
چرا دست بر نمیداری؟!!!
دفتر شعر زهرا ضربی پور
13 دیدگاه
علیرضا نوروزیان · 2023/03/02 در
عشق دلم تو شدی تموم قلبم
مال خودم میشی آروم آروم و کم کم
وقتی تویی کنارم
حال خوبی دارم
وای به دل بیقرارم
آروم آروم آهسته این دل داره میره واسه
تو دل تنهام انگار یه عشق خیلی خاصّه
انگار تو آسمونم اینه حال دل دیوونم
فقط خودم میتونم،حرف تو چشات بخونم