شعر « خنده » – محمد رضا احمدی
خنده
ای نفست خنده باد صبا
روح لطیفت شده روح خدا
خنده بکن غنچه لب باز کن
خنده تو درد مراهم دوا
عشق تو امید به این زندگی
داده به قلب من عاشق صفا
راحتی از جان و تنم رخت بست
روزی که از فکر تو گردم جدا
برسر کویت بنشینم عزیز
تا که ببینم رخت ای مه لقا
منتظرم منتظرم تا ابد
گرچه نبینم رخت ای آشنا
گرسخنم گوش تورا تیز کرد
گاهی بمن سر بزن ای خوش ادا
محسن اگر عشق تو دارد بسر
رشته عمرش ز تو دارد بقا
محسن احمدی

2 دیدگاه
علیرضا خوشرو · 2021/09/07 در
سلام
درود بر شما
بسیار زیبا
🌹🌹
ملیحه ارجمند · 2021/06/04 در
سلام شعر زیبایی بود موفق باشید