شعر « دوری » – محمد رضا احمدی
دوری
دورم و گاهی دلم اندر هوای کوی تو
با دو فنجان پراز قهوه خدایی میکند
در خیالم خنده هایت را تداعی میکنم
این تجسم قلب زارم را هوایی میکند
موج گیسوی بلندت غرقه میدارد مرا
در اسارت قلب من میل رهایی میکند
سهم مجنون دلم از عشق تو رسوایی است
لیلی چشمان تو میل جدایی میکند
سرخی لبهای تو آفت زده بر جان و دل
همچو گلهای بهاری دلربایی میکند
نازنینم با نگاهت آتشی برجان فکن
شعله غشقم نگر چون خودنمایی میکند
قلب محسن در تپش دایم تورا نجوا کند
در مصاف عشق تو بخت آزمایی میکند
محسن احمدی مهر ۹۹

3 دیدگاه
عبدالرضا حاجی زاده · 2023/10/29 در
درود بر شما . بسیار زیبا و پر مفهوم. از خواندنش لذت بردم.
علیرضا خوشرو · 2021/09/07 در
سلام
بسیار زیبا و دلنشین
درود بر شما
🌹🌹
ملیحه ارجمند · 2021/06/04 در
مانا باشید بزرگوار