شعر « بنیاد عشق » – محمد رضا احمدی
بنیاد عشق
تا من بتو فکر میکنم ذهنم معطر میشود
روح و روانم در فضا گویی شناور میشود
گلواژه های زینتی در فکر من صف میکشند
اشعار زیبایی زتودر من مصور میشود
گویی وجودمن تویی یا از توموجودم عزیز
بی تو وجودم با عدم قطعا برابر میشود
من از تو دور و عشق تو آتش زده بر جان من
گر بینمت عشقم بتو صدها برابر میشود
دانی چرا عشق آفرین قلب مرا خونینکشید
از عشق تو قلبمچنین دریای احمر میشود
ساقی بیا جامی بده زآن می که بنیادش تویی
مستی بود درمان من زآن می که یاور می شود
محسن دمادم منتظر در کوی تو دلداده شد
بی شک ازین دلدادگی حالش بهتر میشود
محمدرضا احمدی (محسن)
.
3 دیدگاه
علیرضا خوشرو · 2022/09/01 در
سلام
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
زنده باشید و پایدار
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
محمدرضااحمدی کرمانشاه · 2022/07/23 در
سپاسگزارم بانوی بزرگوار
ملیحه ارجمند · 2021/11/29 در
حیلی قشنگ بود خوش به حال خانمتون که همچین مرد عاشقی داره احسنت مانا باشید و برقرار