شعر ” دریا ” – محمدرضا احمدی
دریا
عزیزم جسم ما دریاست دریاست
دراین دریا بسی آشوب غوغاست غوغاست
ودریا زنده بر موج و تلاطم
که در آن زندگی پیداست پیداست
اگرساکن شدی در آب مرداب
نگو این زندگی زیباست زیباست
که ساکن بودن دریا تباهی است
به موجش عامل هرگونه احیاست
به دریا زندگی باشد فراوان
چو درآن موج و طوفان بی مهاباست
گهی ساکن گهی طوفان فراوان
خورد برصخره ها دعواست دعواست
به شب امواج باشد بس خروشان
در آنهم ناخدا تنهاست تنهاست
ولی دل را کند محکم به ایمان
که دریا خودسراسر یک معماست
مخور غم از تلاطم نازنینم
خدا چون دیده اش با ماست با ماست
2 دیدگاه
سیما احمدی · 2019/10/01 در
خیلی عالی بود عمو جون❤️❤️
کمالی · 2019/10/01 در
بسیار زیبا آفرین