دفتر شعر محمد رضا احمدی کرمانشاه

هرگونه بهره برداری از مطالب و اشعار بدون هماهنگی با صاحب اثر ، پیگرد قانونی دارد
نادیده دلخواستنی
ای زمن دورو ولی در قلب من
ای تو ساکت لیک با من در سخن
من تو را حس می کنم در قلب خود
عطر موهایت شکن اندرشکن
من وجودم پرز آوای حضور
دور هستی دور اما من صبور
منتظر تا روز موعودم رسد
روی زیبایت ببینم در عبور
روز دیدارت گلستان می کنم
کل دنیا را چراغان می کنم
فرش قرمز میکشم برگام تو
من تو را در خانه مهمان می کنم
از وجودت ساختم بت در خیال
یک صنم زیبا و در حد کمال
با من ای نادیده دل خواستنی
رخ نمایان کن در روز وصال
تا ببینم طلعت ماه تو را
ساحت زیبا و دلخواه تو را
جان بگیرم از نگاهت بی گمان
تابیابم خوی آگاه تو را
عشق و دوری
از دوچشمان قشنگت ناز میباید کشید
تا به لبهای پراز احساس تو شاید رسید
خنده هایت دل زدست من ربوده دلربا
من شدم مجنون تاچشمم لب لیلا بدید
ازسر شب تا سحر هردم تورا گویم عزیز
زین سبب شب تا سحر خواب از دوچشمانم پرید
هرنفس نام تو آتش میزند بر جان من
عشق تو اما برایم جان بهتر می خرید
گرچه دورم من زگرمای وجودت نازنین
آتش عشقت ولی سوزانده قلبم را شدید
در خیالم با لبانت بوسه ها کردم رقم
چشم دل از گیسوانت موجها دارد امید
تا رساند این غریق عشق رادر ساحلی
چشم دل غیراز وجودت ساحل امنی ندید
می نویسم شعر شاید مرهم دردم شود
یا که پیغامی زتو آید برایم یک بَرید
بهار ۱۴۰۱
رسید موسم گلهای نو بهار امروز
دمید گل به گلستان و سبزه زار امروز
خزان گذشت و زمستان مطیع گرما شد
دمید غنچه گلهای بی قرار امروز
به دشت قمری عاشق به نغمه میخواند
به هر شکوفه پریشان دلی شکار امروز
بهار گرچه شکوفنده و طرب خیز است
ولی بدوش ستمدیدگان سوار امروز
نسیم صبح بهاری بگوش گل میگفت
رسید عطر شکوفه به انفجار امروز
چه خوش نسیم بهاری که پای جانبازی است
گهی قرار به بستان و گه فرار امروز
دلا بهار خوش احوال ما به حد کمال
بدون ظلم قشنگ است و بر قرار امروز
.
آرام جان
چهره زیبای تو نقشی زگلهای بهار
چشم زیبایت ولی دریایی و دریاکنار
موج موهایت مرا طوفانی و لبریز کرد
غرق در موجش شدم از عشق نازت بیقرار
از نسیم صبح عطر ناب گیسویت رسید
دل قوی شد گفت سرآمد زمان انتظار
چون سروش وصل تو در گوش من گفتا چنین
من زشادی از تنم پیراستم گردو غبار
عطر دلخواه تورا بر گردنم افشاندم و
قلب خود آماده وصلت نمودم ناز دار
تا تورا بینم دوباره در بغل گیرم تورا
آتش عشقت مرا سوزانده در این گیرودار
تا نگاهت میکنم آرام جانم میشوی
با نگاهت این خزان عمر من گردد بهار
.
گریه کردم
گریه کردم در فراقت قلب من بی تاب شد
چشم من در پای گریه ناگهان در خواب شد
خواب دیدم آمدی با یک سبوی سرد می
قطره ای زآن می خوراندی روح من سیراب شد
چون نشستی در کنارم عطر مویت شد نسیم
از شمیمت جان گرفتم آن نسیم گردآب شد
پیچ خوردیم در بغل با بوسه ای از آن لبت
آتشی در قلب من زد شعله و پرتاب شد
زآن شرر اطراف من دنیای آن خوابم بسوخت
خواب رفت و ناز رفت و آن شبم آفتاب شد
پاشدم دیدم که من هستم و عشقی بی نظیر
منتظر اما به راه دور و عشقی ناب شد
دل گهی تنگ است و شعری میسراید اینچنین
گه بد است و گه میانه گاهی هم جذاب شد
اسفند۱۴۰۰
.
تو کجایی ؟؟
من آمده ام تا که دل از من بربایی
پس کو تو کجایی؟
من زائر کوی توو تو فبله نمایی
پس کو تو کجایی؟
گفتم که بیایم لب زیبای تو بینم
صد بوسه بچینم
رفتی و زچشمان ترم دور نمایی
پس کو تو کحایی؟
مهمان منی گر که شوی عازم کویم
من عشق تو جویم
تو قبله آمال من و عشق و صفایی
پس کو تو کجایی؟
از عشق تو مجنونم و مجنون به خرابات
ای خانه ات آباد
کی فکر من و این دل بیچاره مایی
پس کو تو کجایی؟
محسن که به عشق تو اسیراست و نه آزاد
از دست تو فریاد
دل برده ای و بهر دلم جای خدایی
پس کو تو کجایی؟
اسفند۱۴۰۰
.
دیدن لطف حق
با نگاه دل بدیدم راه خود
بهترینهای خدا همراه خود
در مسیرم زر به مقدار زیاد
خلق دیدم کان زران را داده باد
هیچ چشمی دیده حق می نبود
زان غنایم مردمان رم مینمود
دست مسکینی ولی در دست حق
کو طلب میکرد از مردم رمق
آنکه بنزینش تهی شد توی باک
مانده در یکجاده پر گردو خاک
دیدم آن مستاجر بی سر پناه
بود همراه دوطفل بی گناه
از برای سرپناهی موبمو
کرد در هر کوی وبرزن جستجو
یک نفر داروی بیمارش گران
چشم حق بردش بسوی دیگران
چشم گریانی ز زخم روزگار
کو به لطف حق بود امیدوار
تشنه قدری محبت یا وفا
یاکه لبخندی کند اورا رضا
آنکه در راه سفر وامانده شد
بی کس و بی یاورو درمانده شد
گرتو لطف حق بخواهی بیگمان
دست مسکینان بگیری در جهان
گر ببندی چشم خود بر این امور
پس نمیبینی تو لطف حق چو مور
گرشدی بر مردمانت بی قرار
بی نیازت میکند پروردگار
.
ندیدی
مرا کم اشتها دیدی ؟ ندیدی
به عشقت بی وفا دیدی ؟ ندیدی
اگر ماهی شوی در عمق دریا
شناگر هم مرا دیدی ؟ ندیدی
.
مرغ عشق
صبحگاهان مرغ عشقی بال و پرهایش گشود
بوسه ها از روی گلبرگ شقایق میربود
با نسیم صبح از راز دلش میگفت او
شبنمی در این میان آن راز دل را میشنود
.
بوسه پنهان
زندگی آن لحظه های ناب باتو بودن است
در کنارت بودن و درسایه ات آسودن است
گرمی لبخند تو گرماده این جسم و جان
همرهت در زیر باران راه عشق پیمودن است
.
بنیاد عشق
تا من بتو فکر میکنم ذهنم معطر میشود
روح و روانم در فضا گویی شناور میشود
گلواژه های زینتی در فکر من صف میکشند
اشعار زیبایی زتودر من مصور میشود
.
فرجام
من از قدح عشق تو جانا لب یک جام گرفتم
مستم زمی ناب تو دلبر ره فرجام گرفتم
بیخود شدم از عالم دنیا که همه فانی و دون است
من در پی تو سوی فلک آمدم و کام گرفتم
.
خلوت دل
آنچه را در خلوت دل میتوان پیدا نمود
فکرو ذکر و زمزمه از نام زیبای تو بود
بسکه با یاد تو من یاهو کشیدم روز و شب
خرقه ام از عشق پر شد ناله هایم شد سرود
.
بیان زیبایی های یار در شعر من
برقصم
دلم خواهد که روزی در خیالم
بگیرم دست تو شادان برقصم
به همراه یکی آهنگ زیبا
کنارت تا بپای جان برقصم
متن کامل شعر
.
بوی عطر یار
متن کامل شعر
چهارشنبه سوری
جشن آتش جشن زیبای بهار
آتش گرمی ده شهر و دیار
دور هم از روی آتش می پریم
دست در دست رفیق و عشق و یار
متن کامل شعر
.
بهار ۱۴۰۰
هوا نوآوری کرده بهارش گل فشان آمد
عروس عشق با توری زگلهای روان آمد
صبا عطر دلاویز بهاری را به تن پوشید
نفس شد تازه و پیر زمستان نوجوان آمد
متن کامل شعر
تندیس زیبایی
صورت زیبای تو تندیس مهراست و صفاست
آن نگاه گرم تو آیینه لطف و سخاست
مهربانی را درون چشم زیبایت کشید
آنکه از روز ازل نقاش بی چون و چراست
متن کامل شعر
چنگ دل
چنگ بر قلب من و صوت دلاویز تو عشق
نغمه چنگ دلم شور دل انگیز تو عشق
لرزه بر قلب من افتاد زجادوی جمال
شوق رقص آمده از ناز طرب خیز تو عشق
متن کامل شعر
ساقی
از بوی گل رویت سرمستم و سر مستم
سائل به سر کویت من آمده بنشستم
دل بسته به آن مویت چون سلسله در پایم
هر سلسله دیگر از دل همه بگسستم
متن کامل شعر
عطر گل
گل فرستادی گلم تا عطر گل غوغا کند
دل شود مست وجودت غنچه لب وا کند
گل همه زیبایی و لطف و محبت از شما
این تن دلمرده را با غمزه ای احیا کند
متن کامل شعر
سراب عشق
هر ثانیه از عشق تو در آتش و آبم
بی باده زمهر تو بسی مست و خرابم
دل برده ای و زنده به یک جرعه وصالم
دلخوش به نگاهی زتو راضی و مجابم
متن کامل شعر
عاقبت
نسیم صبح پاییزی خبرها میدهد کامل
که پایان میبرد هرکس به دنیا عمر خود غافل
رسد دوران سر مستی به پایانش دمی دیگر
خوشا آنکس که نور حق براو شد حاصل و نازل
متن کامل شعر
دوری
دورم و گاهی دلم اندر هوای کوی تو
با دو فنجان پراز قهوه خدایی میکند
در خیالم خنده هایت را تداعی میکنم
این تجسم قلب زارم را هوایی میکند
متن کامل شعر
خنده
ای نفست خنده باد صبا
روح لطیفت شده روح خدا
خنده بکن غنچه لب باز کن
خنده تو درد مراهم دوا
متن کامل شعر
زندگی
زندگی شاید نشانی از لب یار است و بس
ساغری پیمانه ای جامی زدلدار است و بس
دل به آن وابسته ایم و خون دلها خورده ایم
دشمن دیرینه ای قدری ستمکار است و بس
متن کامل شعر
کوی دوست
دل به هوای کوی تو عزم ستاره میکند
گرکه ببیند آن رخت عمر دوباره میکند
آن رخ ماهتاب تو راحت جان من شده
یک نگهت هزار درد از همه چاره میکند
متن کامل شعر
خوشه پروین
میرسم ای دوست بدیدار تو
تا که ببوسم لب تبدار تو
نازتورا میخرم اما به صبر
بادل و جان بوده خریدار تو
متن کامل شعر
مهمانم رسید
آنقدر شاده دلم چون ماه تابانم رسید
دل پراز شورو شرر زیرا که مهمانم رسید
دل زهجرش تنگ و چشمم بر قدومش منتظر
چشم روشن ، دل به شادی، زانکه جانانم رسید
متن کامل شعر
راز دل
می نشینم می نویسم باز پاکش می کنم
هرچه غم دارم درون سینه خاکش میکنم
قدرت ابراز اند و هم نباشد بر کسی
در درون خود غمم را چاک چاکش می کنم
متن کامل شعر
ارمغان
بنویسم از برایت که تویی امید جانم
من اگر چه پیر گشتم به محبتت جوانم
متن کامل شعر
گلواژه های راز
بند بند شعر من دم میزند از ناز تو
ناز چشم و ناز لبهای تر و طناز تو
چون ببینم آن رخ زیباتراز ماه منیر
می چکد از شعر من گلواژه های راز تو
متن کامل شعر
مسلمانی
سعی کن که بخندی و بخندانی
سعی کن که برقصی و برقصانی
متن کامل شعر
زبان گل
با زبان گل برایت مینویسم نازنین
برگ سبز و بوی عطر و ناز یار دلنشین
متن کامل شعر
بیشتر
دوستت دارم عزیزم از دل و جان بیشتر
میپرستم عشق خود را از رقیبان بیشتر
متن کامل شعر
اختیار
من اختیار خود را دادم به دست دلبر
آن عشق آتشینی کو بوده مثل گوهر
غم بر دلم نهاده از هجر دیدن خود
غم میبرد از این دل گر آید او به منظر
متن کامل شعر
گل قشنگ
تو یی آن گل قشنگی که خدا عطا نموده
بمن شکسته دل تا بتو زنده تر بمانم
تو همان قشنگ و نازی که به لطف تو شکفته
گل زندگی به قلبم شده گل فشان جهانم
متن کامل شعر
دلبرم نعمتی از سوی خداوند
خدایا گشودی در رحمتت را
به من تا در این واحه تنها نمانم
چشاندی به من طعم عشق و محبت
به دنیا عبث یا مجزا نمانم
متن کامل شعر
راه و رسم زیستن
زندگی راحتی جان و تن است
لطف کردن به تن خویشتن است
سخن از روی درایت گفتن
یا سکوتی که سخن را چمن است
متن کامل شعر
دامن پر مهر تو
یک نگاه از سوی تو برمن دهد جانی دگر
زین سبب هرگز نبنشینم سر خوانی دگر
دلبریهایت مرا دربند آن ناز و ادا
کرده و دارد دل من بر تو ایمانی دگر
متن کامل شعر
ماهی رود
رفیقم ، دوستم ، یارم ، نگارم
عزیزم ، نازنینم ، گلعذارم
تو ماهی و من اما ماهی رود
تو در اوجی و من در جویبارم
متن کامل شعر
قبله آمال
نفس باد صبا چون نفس شاد توشد
نفست گرم و دلت شاد دلم یاد تو شد
هوس بوسه زلبهای تو روزم شب کرد
شب من طی به هوای نفس شاد توشد
متن کامل شعر
بیمار عشق
یک نظر بر روی تو دارالشفای قلب من
یک نگاه چشم تو دارو دوای قلب من
قلب عاشق شد گرفتار و اسیر عشق تو
همچو دکتر گوش کن گاهی صدای قلب من
متن کامل شعر
بهار
دی گذشت و صحبت گل با هزار
شد سر آغاز لطافت در بهار
گل شکوفا شد به شاخ دلبری
بلبل از شوق شکوفه بی قرار
متن کامل شعر
فقط خدا
باز امروز چشم من گردیده باز
گشته ام بیدار از یک خواب ناز
دیده بودم یار خود را توی خواب
داشتم با او بسی رازو نیاز
متن کامل شعر
ترسیم چهره یار
من نشستم چهره پاک تو را از دل کشیدم
نقش زیبایی از آن بر بوم بی حائل کشیدم
گونه هایت را چو مینای پراز لعل شرابی
چشمهایت را چنان دریای بی ساحل کشیدم
متن کامل شعر
اغماض
صبحی دگر باز آمده چشم قشنگت باز کن
با یک نگاه دیگری امروز را آغاز کن
یک جرعه می پس نوش کن از ساغر لطف خدا
همچون سبک بالان ناز بالاتر از اعجاز کن
متن کامل شعر
پرستوی نگاه
صدای ماندگارت در دلم غوغا بپاکرده
ببین عشق تو در قلبم دراین دنیا چها کرده
نفسهایم همه در گیر این عشق خدادادی
مرا همچون کبوتر در فضای تو رها کرده
متن کامل شعر
نمی شود
نمیشود زتو ننویسم ای مه تابان
وجود من شده پر از خیالت ای جانان
متن کامل شعر
خیال دیدن یار
می کشم پای خیالم را بسوی کوی یار
تا ببینم در زمستان رد پایی از بهار
متن کامل شعر
کلید اسرار
ای روزگار غدار دست از سرم تو بردار
ازمن چه دیده ای جز نیکی به گاه پندار
سختی زدوری یار یا غرقه در فراقت
چشم انتظار وصلی حسرت برای دیدار
متن کامل شعر
جمعه بدون یار
جمعه شد یارم نیامد بر در میخانه باز
این دل آشفته از نادیدنش دیوانه باز
متن کامل شعر
خوب
گرمی دستان تو در این هوای سرد ، خوب
گاه لبخندی ازآن لبهای همچون وَرد ، خوب
متن کامل شعر
نمی دانم چرا
عاشقی زارم نمیدانم چرا
دوستت دارم نمیدانم چرا
در دلم بنشسته ای دست از دلت
برنمیدارم نمیدانم چرا
متن کامل شعر
تشبیه
صورت ناز تورا تشبیه گل کردم ولی
دیدم این تشبیه من یک اشتباهی بیش نیست
آن رخ زیبای تو از برگ گل زیباتر است
بدر کامل پیش تو قرص سیاهی بیش نیست
متن کامل شعر
عشق
عشق را باید میان دست خالی جستجو
یا میان اشکهای پاک و جاری جستجو
متن کامل شعر
در وصف یار
بسکه از چهرۀ زیبای تو گفتم لب من
بوی گلهای بهاری و معطر دارد
برزبانم شده است سبز بسی غنچۀ گل
در فضای دهنم بوی صنوبر دارد
متن کامل شعر
هوای عاشقی
مینویسم باز از حال و هوای عاشقی
دل گرفتار غم و درد وبلای عاشقی
میرسد هردم به گوشم صوت زیبایی زیار
تا گشایم رحل زیباو نوای عاشقی
متن کامل شعر
شمع و مهتاب
نورشمع و رخ مهتاب مرایادآمد
از غم عشق دلم زود به فریاد آمد
ماهتاب آمده و شمع شب افروز شده
رخ مهتاب دراین میکده امداد آمد
متن کامل شعر
ترانه عشق
شبیه روز تنهایی
شبم بی تو چه دلگیره
نرو از پیش من دیگر
دلم از غصه میمیره
متن کامل شعر
ترانه تنهایی
تو در جمع و دل من غرق تنهایی
تو در آرامش محضی و من
درشوروشیدایی
متن کامل شعر
زندان
زندانی آزاد منم وای به زندان
آزادی در حبس بود عادت رندان
بودن چه گناهی است دراین دیر خرابه
پادر گِل احساس چوگُل بین گلستان
متن کامل شعر
تماشایی
نمی گویم بدون تو
تمام زندگی سخت است
نمی گویم فقط باتو
دلم خوشبخت خوشبخت است
متن کامل شعر
ستار العیوب
ای دو چشمان قشنگت همچودریای جنوب
آن لبان مهربانت حامل صد بوس خوب
متن کامل شعر
ترانه شادی
صبح مرا شاد کن با نگهی ای صنم
خوب ببین نازنین عاشق و مجنون من
متن کامل شعر
شهید
سایه ات را دیده ام من
پشت آن نخل بزرگ
پشت کوهی از زمان
آنور نیزارها
متن کامل شعر
دریا
عزیزم جسم ما دریاست دریاست
دراین دریا بسی آشوب غوغاست غوغاست
متن کامل شعر
بوسه هایت گرم
بوسه هایت گرم و شیرین دلبریهایت متین
حرفهایت به چه زیبا مهربانیت مهین
متن کامل شعر
میشود گاهی
میشود گاهی میان خستگی های زمان
خستگی در کرد با فنجان چایی در میان
متن کامل شعر
38 دیدگاه
م. محمودی · 2025/06/26 در
اشعارتان بسیار زیباست،
با آرزوی موفقیت برای شما شاعر توانمند 🙏🌹
(با کلیک روی نامم، از دفتر شعرم دیدن کنید)
هاجرعسکری · 2025/06/25 در
لذت بردم از اشعار زیبا و قلم توانمند تون ،به امید روزهای روشن فردا و چاپ کتاب شعر شما
💙🙌
سعید میرزایی · 2025/05/25 در
واژه آرایی و مضامین نو در آثارتون نمایان هست. موفق باشید جناب احمدی عزیز.
بابک بابایی · 2024/12/05 در
درود جناب احمدی بزرگوار اشعارتون پرمحتوا و زیبا هستن سربلند پیروز و ماندگار باشید
سرور ویسی · 2024/11/27 در
بسیارزیباوپراحساس همشهری گرانقدر.پاینده باشید.💝🙏
رضابزی · 2024/07/22 در
آرام جان زیبا و دلنشینه.
رضابزی · 2024/02/07 در
بسیار زیبا موفق باشید
علی پورحبیب · 2024/01/11 در
اشعارتون زیباست و دلنشین جناب آقای احمدی