دفتر شعر نرگس میرشاهی
هرگونه بهره برداری از مطالب و اشعار بدون هماهنگی با صاحب اثر ، پیگرد قانون
فراموشم نمیکنی
منو صدا کن عشقِ من
بذار دلم جون بگیره
رگای خشکِ این تنم
دوباره باز خون بگیره
دوباره عاشقت بشم
به چشم من زُل بزنی
هرکی سر راهت بیاد
بگی که عاشقِ منی
سکوتتم قشنگه تو
وقتی کنارت میشینم
هروقت که دنیارو توی
دو چشمِ نازت میبینم
یه عطر خاصی داری که
شاید خودت نمیدونی
فراموشم نمیکنی
چون میدونم نمیتونی
فنجونِ فال
تهِ فنجونِ فالمو نگاه کن
ببین بی تو چقدر دنیام سیاهه
هنوز نرفتی از آغوشم اما
واسه برگشتنت چشام به راهه
بوی عطرت توی دنیام پیچیده
دلم عشق و تو چشمای تو دیده
اگه هستی چرا دور میشی از من
جواب قلب عاشق رو کی میده
دلم آشوبِ آشوبِ عزیزم
بمون تنهام نذار بی تو مریضم
ببین دنیامو با عشق حاضرم که
به پای عشقِ خوبِ تو بریزم
نرو هنوز تو دلمی
قلبم میگه مال من
دستاتو از من دور نکن
اگه هنوز عاشقمی
نذار غرورم بشکنه
پای غرور لعنتیت
یه دنیا عاشقت بودم
چشات این احساس و ندید..
روی قلبم
دلم میگیره از عشقی
که ردش روی قلبم هست
از اون روزی که چشماشو
روی خاطره هام می بست
از اون روزی که دنیامو
به آتیش کشید اون چشمات
از اون روز واسه من شب شد
تو رفتی سمت رویاهات
چی شد که نرسیدی تو
به هرچیزی که میخواستی؟
ببین داشت ارزشش رو که
چنین رویایی داشتی!
یه کاری کردی که دیگه
از هرچی عشقه من دورشم
نمی خوام دیگه عاشق شم
من حتی اگه مجبور شم..
بیا خاطره هامون و
ببر از این دل تنهام
نمی خوام ردی باشه از
نگاهت تا ته دنیام
آدم مغرور
غریبه شدی با دنیای دستام
ببین بی تو چقدر غریب و تنهام
خیال کردی بری دوباره این دل
یه روز عاشق میشه باز با دو چشمام
مسافر یه راه دیگه بودی
که از جاده عشقم تو شدی دور
یه شب تنهام گذاشتی زیر بارون
شدی یه آدمه بی رحمِ مغرور
صدامو دیگه هیچوقت نشنیدی
مگه کی غیرِ من تورو بلد بود
شاید تقدیرِ ما جدایی بودش
شاید، اما میدونم که غلط بود
یه روز شدی تو دنیای یه آدم
دلش اون روزا از جَوونه پُر شد
خیال میکرد می مونی توی دنیاش
ندید کِی چشات از بهونه پُر شد
توو آغوشِ خیالم موندگاری
نگو دیگه واسه این حرفا دیره
دلم تنگ میشه واسه اون نگاهت
این عاشق داره از شهرِ تو میره..
لحظۀ دیدار
توی پیچ و تاب موهات
خودمو گم کرده بودم
دستمو گرفتی آخر
شعرمو واست سُرودم
با نگات جون میگیرم تا
تو چشات خیره میشم من
چشاتو ازم نگیر که
بی تو دیوونه میشم من
سازِ کوکِ توو صداتو
همه ی شیطونیاتو
من عوض نمیکنم با
کل دنیا اون چشاتو
وقتی باهام مهربونی
دیگه چی از دنیا میخوام
وقتی میگی که می مونی
میره از یاد، همه دردام
تو مثه یه خوابِ خوبی
توی یه صبحِ بهاری
مثه جیک جیکِ پرنده
مثه خوندنِ قناری
تو تبِ تندِ نگاهت
میسوزم آب میشم این بار
دلِ دیوونه می خواد که
برسه لحظه ی دیدار
پاییز بی رحم
سرد بود ، پاییز بود!
نمیدونم چرا آدما تو پاییز تنهاترن، عاشقترن، پاییز بی رحمه.
خونشون ته کوچه بود.
هرروز باید کلی برگ زرد زیر پاهام خش خش میکرد تا از کوچه شون میگذشتم. هروقت از اونجا رد میشدم قلبم تندتر میزد.
تو دلم از خدا میخواستم وقتی از اون کوچه رد میشم بیاد بیرون ببینمش.
هروقت به اونجا می رسیدم قدمهام آهسته تر میشد
سرد بود، پاییز بود،
نمیدونم چرا آدما تو پاییز تنهاترن، عاشقترن، پاییز بی رحمه!
هیچ عابری تو کوچه نبود .یه کم ایستادم بند کفشهامو محکم کردم ، عجب سرمایی بود!
شالگردنمو با دستای خشک و چروکیدم دور گردنم مرتب کردم ، کلاه بافتنی که رو سرم بود رو پایینتر کشیدم
پاکت سیگار و از جیبم درآوردم و با فندکی که همیشه تو جیبم بود روشنش کردم، پُک محکمی زدم. منتظر بودم وقت بگذره تا شاید از خونه بیرون بیاد و ببینمش.
مردِ میانسالی از ته کوچه به سمتم اومد و نزدیک و نزدیکتر شد. نمیشناختمش. به خودم گفتم حتما از اهالی کوچه ست.
درست روبروی من که رسید ایستاد. چشمهاش نگران بنظر میرسید
دستمو گرفت و گفت بازم قرصهاتو نخوردی محمود جان.توی این سرما اینجا چیکار میکنی. تو که میدونی پری ۳۰ ساله به رحمت خدا رفته !
سرد بود، پاییز بود، نمیدونم چرا آدما تو پاییز تنهاترن، عاشقترن، پاییز بی رحمه!
تابلوی نقاشی
با شعرام زندگی کردم
تو به رویام خندیدی
تمومه آرزوهامو
داری بازم به باد میدی
دل دیوانه
دلم از هجر تو جانش به لب شد
تمام جان من یکباره تب شد
از آن روزی که رفتی ماهِ زیبا
همه روزای من یکباره شب شد
رد پا
رد پایم را در برف دنبال مکن
به جایی نمیرسی
از من چیزی جز رد پا باقی نخواهد ماند
در این سپیدی برف و خیابانِ یخ زده
جوانی
تو را با اینکه رفتی می پرستم
تو را هرگونه هستی می پرستم
تو را اینجا چه باشی یا نباشی
تو را هرجای دنیا می پرستم
تو بمان
عزیزم تو بمان اگر همه رفتند
تو بمان که ماندنت دوای من است
جز نام قشنگت نیست حرفی بر لبم
اگر بِروی،سکوت، صدای من است
چشم انتظار
رفتی اما دل من باز بی قرارت شده
از دلم نپرس چقدر چشم انتظارت شده
لبِ دریا همه اون ماهی گیرای جنوب
به دلم میگن که اون دار و ندارت شده
صفحه دوم دفتر شعر نرگس میرشاهی
(اشعار قدیمی تر)
جدول کامل هم قافیه ها
روی عکس کلیک کنید
95 دیدگاه
سعید میرزایی · 2024/08/12 در
با شعرام زندگی کردم👌👌… ترنمتان در اوج بانو
نرگس میرشاهی · 2024/08/19 در
سپاسگزارم از لطفتون جناب آقای میرزایی🌹
نرگس میرشاهی · 2024/05/18 در
درود بر شما جناب آقای گندم کار !
بسیار سپاسگزارم از لطفتون 🌹
محمود گندم کار · 2024/05/17 در
درود برشما مهربانی گرامی
اشعارتان بسیار زیباست
قلمتان توانا
عمرتان مانا